English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 303 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
earth U کره زمین
earths U کره زمین
the terrestrial U کره زمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
globe U زمین
globes U زمین
esquire U مالک زمین ارباب
field U زمین
field U زمین بازی
field U جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
fielded U زمین
fielded U زمین بازی
fielded U جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
fields U زمین
fields U زمین بازی
fields U جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
spike U کوفتن توپ به زمین بعد از کسب امتیازابشار
bag U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
bags U قطعه برزنت چهارگوش وصل به زمین بعنوان پایگاه
domain U زمین
domains U زمین
beetle U زمین کوب
beetles U زمین کوب
activate U بازگشت بازیگر به زمین
activated U بازگشت بازیگر به زمین
activates U بازگشت بازیگر به زمین
activating U بازگشت بازیگر به زمین
contours U خطوط تراز زمین
marker U علامته_ای روی زمین
marker U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
markers U علامته_ای روی زمین
markers U علامت روی زمین گلف برای نشان دادن محل گویی که با دست برداشته شده
slum U زمین زیربنا
slums U زمین زیربنا
home U زمین خودی
homes U زمین خودی
fen U زمین ابگیر
fens U زمین ابگیر
links U زمین بازی گلف
links U زمین گلف
orient U مشرق زمین
orienting U مشرق زمین
orients U مشرق زمین
acreage U وسعت زمین به جریب
butt U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butted U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
butts U ضربه با سر به حریف سرشاخ انتهای چوب هاکی قسمت انتهایی چوب گلف قسمت انتهای راکت تنیس قسمت انتهای چوب بیلیارد تپه یا برامدگی پشت زمین هدف
lap U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
lapped U یک دور کامل زمین اسبدوانی تمام کردن یک دور اسبدوانی رسیدن به اسب جلویی تمام کردن یک دور
purchase U درامدسالیانه زمین
purchased U درامدسالیانه زمین
purchases U درامدسالیانه زمین
relief U مرخصی تعویض نگهبانی عوارض زمین
relief U نقشه برداری عوارض زمین
lag U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lagged U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
lags U زدن گوی از وسط زمین به مرز برای تعیین اغازکننده بازی
flight U پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
drag U چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drag U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drag U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
dragged U چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
dragged U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
dragged U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
drags U چیز سنگینی که روی زمین کشیده میشود
drags U مقداری که پاشنه ناو در اب فرو رفته باشدکشیدن روی زمین
drags U وضع سرعت حرکت طعمه مصنوعی بیش از سرعت جریان اب بوی روباه روی زمین
connection U اتصال زمین
connexions U اتصال زمین
wing U گوش زمین
winging U گوش زمین
pitch U بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitch U زمین بازی
pitches U بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitches U زمین بازی
survey U زمین پیمایی مساحی
surveyed U زمین پیمایی مساحی
surveys U زمین پیمایی مساحی
series U 4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
slope U زمین سراشیب شیب
sloped U زمین سراشیب شیب
slopes U زمین سراشیب شیب
down U انداختن توپدار به زمین
down U توپ اسکواش دو بار به زمین خورده ناتوان از ادامه مبارزه
lot U قطعه زمین
ground U : زمین
ground U اتصال به زمین
ground U سیم زمین
ground U زمین
ground U زمین میدان
ground U اتصال زمین
ground U تماس دادن توپ با زمین
ground U تماس دادن چوب به زمین پشت گوی برای امادگی
ground U زمین کردن
ground U کف زمین
ground U اتصال مدار الکتریکی به زمین یا به نقط های با سطح ولتاژ صفر.
off U خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
corner U گوشه زمین
cornering U گوشه زمین
corners U گوشه زمین
reservation U قطعه زمین اختصاصی
reservations U قطعه زمین اختصاصی
chute U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
chutes U سرسره بادی برای فراراضطراری از هواپیما درروی زمین
Other Matches
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface missile U موشک زمین به زمین موشک سطح به سطح موشک سطحی
extra terrestrial U زمین
grazed U زمین
earths U زمین
acres U زمین
tellus U زمین
earth U زمین
cinder tracks U زمین دو
cinder track U زمین دو
norland U زمین
aerospace U جو زمین
earthing U زمین
grass roots U کف زمین
acre U زمین
this earthly round U زمین
real estate U زمین
ground [British] [floor] U کف زمین
floor U کف زمین
soil U زمین
floor U کف زمین
land U زمین
land n U زمین
ground line U خط زمین
terrain U زمین
ground surface U کف زمین
floored U کف زمین
floors U کف زمین
graze U زمین
geodetically U زمین
grazes U زمین
lackland U بی زمین
rooter U زمین کن
soiling U زمین
soils U زمین
earth science U زمین شناسی
earth excavating U حفاری زمین
earth socket پریز زمین
downfield U زمین حریف
earth crust U پوسته زمین
earth electrode U الکترد زمین
earth terminal U ترمینال زمین
earth current U برق زمین
earth's attraction U ربایش زمین
drill harrow U زمین صاف کن
earth's axis U محور زمین
ground effect U اثر زمین
geotropism U زمین گرایی
geotaxis U زمین گرایی
geostrategy U زمین شناسی
geosphere U زمین سپهر
geolatry U زمین پرستی
bogs U زمین باطلاقی
isogeotherm U همدمای زمین
geotherm U همدمای زمین
geoisotherm U همدمای زمین
geoid U زمین دیسه
glebe U زمین وقف
ground detector U اشکارساز زمین
ground detector U تستر زمین
ground cushion U بالشتک زمین
ground conection U اتصال زمین
soccer field U زمین فوتبال
gridition U زمین فوتبال
gridiron U زمین فوتبال
greenside U در مجاورت زمین
graben U فرو زمین
glebe U زمین خاک
elevated ground U زمین بلند
earthwards U بطرف زمین
earthwards U سوی زمین
earthward U بطرف زمین
earthward U بسوی زمین
earthmoving U حرکت زمین
earthling U اهل زمین
earthing strap U تسمه زمین
earthing U اتصال زمین
emblements U محصول زمین
emblements U حاصل زمین
geodesy U زمین سنجی
geochemistry U زمین شیمی
foreland U زمین جلوامده
flat ground U زمین مسطح
geoid U زمین وار
flat ground U زمین تخت
field of play U زمین بازی
feature line U خط عوارض زمین
key terrain U زمین مهم
earth's crust U پوسته زمین
difficult terrain U زمین دو عارضه
earthquake U زمین لرزه
landfall U ریزش زمین
field hockey U زمین هاکی
geological U زمین شناختی
geological U زمین شناسی
geology U زمین شناسی
ends U زمین حریف
ended U زمین حریف
landfalls U ریزش زمین
palsy U زمین گیری
fault U شکست زمین
surveyors U زمین پیما
surveyor U زمین پیما
landed U زمین دار
playgrounds U زمین بازی
playground U زمین بازی
boggy U زمین باطلاقی
grasses U زمین چمن
grass U زمین چمن
faults U شکست زمین
faulted U شکست زمین
end U زمین حریف
crusts U پوسته زمین
crust U پوسته زمین
upland U زمین بلند
basements U زیر زمین
basement U زیر زمین
terrain U زمین عملیات
terrain U نوع زمین
terrain U زمین ناحیه
terrain U عوارض زمین
landward U بسوی زمین
upland U زمین کوهستانی
uplands U زمین بلند
uplands U زمین کوهستانی
floors U محدوده زمین
floored U محدوده زمین
floor U محدوده زمین
paralysis U زمین گیری
speculation U زمین خواری
bog U زمین باطلاقی
lairds U صاحب زمین
laird U صاحب زمین
borderlands U زمین سرحدی
borderland U زمین سرحدی
terrestrial U زمین خاکی
demesne U تملک زمین
collective land U زمین مشاع
collctive land U زمین مشاع
cohesive soil U زمین چسبناک
circumnavigate U زمین رادورزدن
change court U تعویض زمین
champaign U زمین مرتفع
certificate of land U قباله زمین
midfield line U خط میانی زمین
center stripe U خط میانی زمین
center line U خط وسط زمین
compartments of terrain U دهلیزهای زمین
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com